استادیار گروه علوم پایه، دانشگاه فرهنگیان، تهران، ایران
چکیده
فرض ما بر اساس مطالعاتی است که نشان میدهند بهترین روشهای اثرگذار تدریس توسط دخالت سیستمهای اصلی حسی ارائه میشوند؛ بنابراین، یادگیری فرد بر اساس آنچه میبیند، آنچه میشنود و تمرین، شکل میگیرد و سیستم حسی دلخواه تعیینکننده سبک یادگیری است. بهمنظور اثربخشی، آموزشوپرورش باید تجربیات مربوط به حواس پنجگانه را مدنظر داشته باشد، زیرا آن چیزی که محرک یادگیری است احساسات خوبی است که ضمن یادگیری به فرد دست میدهد. مطالعه حاضر در دو دبیرستان شهرستان ملایر و با همکاری دبیر کامپیوتر و معاون فناوری مدرسه انجام شد. 60 دانشآموز کلاس نهم در مطالعه شرکت نمودند. آموزش مطالب طی 10 هفته در دو سطح؛ معلم ناشناخته آنلاین ( UOT)؛ و چهره به چهره با معلم و مربی (WELA ) انجام شد. سطوح مشارکت دانشآموزان به کمک نرمافزار Graphpad prism موردبررسی قرار گرفت. پرسشنامهها و مشاهدات برای جمعآوری دادههای کیفی استفاده شد. ابتدا سیستمهای حسی غالب در دو گروه تعیین شدند. سپس، میزان یادگیری دانشآموزان از دو روش UOT و WELA بررسی شد. مطالعات نشان داد که حس بینایی و شنوایی نسبت به حواس دیگر غالب هستند. همچنین، یادگیری دانشآموزان زمانی که از WELA استفاده شود (درگیری هر دو حس بینایی و شنوایی) مؤثرتر است و باانگیزه بیشتری همراه است.